شهرام خرازیها با بررسی برنامههای سینمایی تلویزیون در حال حاضر این برنامهها را در جامعه چندان تأثیرگذار نمیداند و طی یک گفتوگو با خبرنگار دیباچه، با تأکید بر موفقیت برنامه «هفت» در زمان فریدون جیرانی اظهار داشت: برنامه فریدون جیرانی میتوانست بر میزان فروش فیلمها و سیاستگذاریهای سینما تأثیرگذار باشد.
شهرام خرازیها منتقد و کارشناس سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار دیباچه، اظهار داشت: اختصاص برنامههای سینمایی تلویزیون به یک یا چند منتقد سیاست درستی نیست. در سینمای ایران افراد بسیاری هستند که در حیطه نقد فیلم قلم میزنند و البته تعداد زیادی از این افراد سواد نقد فیلم ندارند ولی با این حال تعدادی منتقد واقعی داریم که شاید به تریبون پر مخاطبی چون تلویزیون دسترسی ندارند. ما پتانسیل بالایی برای پرداختن به مسائل مهم سینما و نقد فیلم داریم که متأسفانه از آن در تلویزیون استفاده نمیشود.

خرازیها در ادامه گفت: تنوع در بین منتقدان برنامههای سینمایی مثل برنامه «هفت» تنها در زمانی مشاهده میشود که برنامهها مناسبتی هستند. به عنوان مثال تنوع در انتخاب منتقدان را تنها در زمانی که جشنواره فجر برگزار میشود میتوان دید و در روزهای دیگر افراد ثابتی به عنوان منتقد در برنامههای سینمایی تلویزیون حضور دارند و بعضاً شاهد حضور افرادی هستیم که اصلاً منتقد فیلم محسوب نمیشوند و فیلمها را بر اساس تحلیلهای سیاسی بررسی میکنند و به نوعی وزنه سیاسی این برنامهها سنگینتر از دیگر مسائل است.
وی افزود: در برنامههای تلویزیون وجود یک خط مشی کاملاً حس میشود که همه منتقدان از آن پیروی میکنند. به نظرم در دو دهه اخیر نظر منتقدان در انتخاب فیلمها تأثیرگذار بوده اما در شرایط حاضر با پیشرفت تکنولوژی و رسوخ فضای مجازی در زندگی مردم روال نقد در هر حوزه دچار تغییر شده و مخاطبان بیش از هر چیز به نقدهای جمع و جور یا به اصطلاح ساندویچی شده رجوع میکنند و این موضوع باعث شده تا میزان تأثیرگذاری نقدهای تلویزیونی به حداقل برسد اما در کشورهای توسعه یافته اینگونه نیست.
این منتقد در ادامه اظهار داشت: در شرایط حاضر سینماروها خیلی به انتقادها توجه ندارند و شاید در طیف کوچکی از مردم توجه به نقدهای سینمایی وجود داشته باشد، اکثر مردم به طور کلی با پدیدهای به نام نقد فیلم آشنا نیستند و از طرفی به منتقدان ما میدان داده نشده تا خود را به مردم معرفی کنند و به همین دلیل هم منتقد و هم نقد فیلم در جامعه امروز ما ناشناخته باقی مانده است، بنابراین نمیتوان ادعا کرد که یک نقد بتواند تأثیری بر فروش فیلمها داشته باشد. یک منتقد ایرانی هرچقدر هم تریبون داشته باشد نمیتواند ادعای تأثیرگذاری بر طیفی وسیع از جامعه کند. منتقدان فیلم در ایران بین مردم اعتبار چندانی ندارند و ادعای تغییر آمار فروش فیلمها با انتقاد در یک برنامه تلویزیون به هیچوجه ادعای درستی نیست. اصلاً در کشور ما چنین فرهنگی وجود ندارد که مردم برای انتخاب فیلمهایشان به نظر منتقدان رجوع کنند.
خرازیها خاطرنشان کرد: در طول تاریخ تلویزیون ایران تنها در یک مقطع فریدون جیرانی با مهارتی که دارد توانست روی فروش فیلمها با برنامه «هفت» تأثیرگذار باشد اما در ادامه مجریهایی که به برنامه «هفت» آمدند نتوانستند این روند مثبت برنامه را ادامه دهند. جیرانی در برههای توانست روی فروش فیلمها و حتی سیاستگذاریهای سینما تأثیرگذار باشد اما دیگر این تأثیرگذاری را در تلویزیون شاهد نبودیم.
این منتقد در ادامه اظهار داشت: از طرفی به طور کل اصولاً به دلیل تعارفاتی که مسئولان و فیلمسازان با هم دارند و ملاحظاتی مبنی بر اینکه مبادا نقدی بر میزان فروش و استقبال فیلم تأثیرگذار باشد برنامههای سینمایی برای نقد یک فیلم در ابتدا صبر میکنند تا فیلم فروش خود را داشته باشد و وقتی به قولی فیلم بیات شد به سراغ آن میروند و با توجه به این مسأله اصلاً نمیتوان ادعا کرد که نقدهای تلویزیون میتوانند در گیشه تأثیرگذار باشند. اگر در کشورهایی مثل آمریکا نقدهای تلویزیونی بر میزان فروش تأثیرگذار است، دلیل اصلیاش همزمانی برنامههای نقد و بررسی با زمان اکران فیلمها است. بهتر است برای رونق بخشیدن به نقد تعارفات را کنار گذاشت و فیلمها را در بهترین زمان مورد نقد قرار داد چرا که پتانسیل زیادی در این حوزه وجود دارد که بتواند بر فروش فیلمها تأثیرگذار باشد.
وی افزود: جبهه گرفتن تلویزیون و سینما در مقابل هم هیچگاه نمیتواند مفید باشد. برنامههای سینمایی تلویزیون یا خیلی زرد و ژورنالیستی هستند یا بسیار نخبهگرا. برنامهای مثل برنامه «هفت» در زمان بهروز افخمی به شکلی بود که نخبهگرایی بیمارگونه و ذائل در آن به شدت احساس میشد و نمیتوانست مورد توجه اقشار مختلف قرار بگیرد و از طرفی گاه شاهد برنامههایی بودیم که به شدت بر پایه ژورنالیسم زرد بوده و هیچ ثمرهای برای سینما نداشتهاند. بهتر است برای رسیدن به یک ایدهآل به فکر تلفیق درستی از این دو مسأله باشیم. متأسفانه ما هنوز نتوانستهایم اولویتبندی دقیقی بین موضوعات داشته باشیم و از طرفی شبکههای فارسیزبان بیگانه به خوبی از این ضعف تلویزیون ما استفاده کرده و توجه مخاطبان ایرانی را به خود جلب کردهاند. به نوعی این شبکهها توانستهاند بیش از برنامههای تلویزیون خودمان در این حوزه تأثیرگذار باشند.